این را زیاد شنیدیم،چه در مذهب یا عرفان یا علم نجوم و فیزیک،که این جهان تنها جهان ما نمی باشد و جهان های دیگری هم وجود دارد.مثلا در عرفان،می گویند ازجهان های زیادی عبور کردیم و بعد از مرگ هم در حال گذر و رشد هستیم یا در علوم فیزیک و نجوم،جهان های نوزاد که از جهان های دیگر متولد می شوند و جهان های چند گانه مطرح شده.من کمی مخالف این نظریات هستم.به نظر من جهان های چندگانه،وجود نداره واحساس می کنم بهتر هست بگوییم "جهان ادغام شده"چرا جهان به جای جهان ها؟!!این مربوط می شه به تجربه خودم.در اتفاقی که برای من افتاد درست هست که کامل بیدار نبودم ولی کاملا خواب هم نبودم،بر خلاف چیزهایی که شنیده بودم درباره جدا شدن روح از بدن،اصلا از بدنم جدا نشدم و تنها توصیفی که از اون حالتم دارم[از جسمم جدا نشده بودم،ماهیت خاصی نداشتم،تنها درک و آگاهی بودم وجسمم نقطه از آن صفحه بی حد و مرز بود]حالتی است که جسم هم در آن بود.گاهی احساس می کنم سه تونلی که من از آنها عبور کردم(اولش با سرعت نور،چرا که همه مسیر نور سفید بود و در نهایت جرقه های نارنجی رنگی دیدم )شبیه توصیف سیاه چاله است.سیاه چاله ها از مرگ ستاره ها شکل می گیرند و به نظر برخی دانشمندان در آنها کرم چاله هایی وجود داره که شاید بتونیم با عبور از آنها به جهان ها دیگر و یا زمان ها گذشته سفر کنیم.اما همه اینها تنها نظریه هست و خیلی از داشمندان عقیده دارند حتی اگر همچین چیزی وجود داشته باشد،ما هنگام عبور به دلیل شرایط این مسیر از هم می پاشیم و نابود می شویم. اما من این عبور را به صورتی که سالم باقی بمونیم،باور دارم.چرا که چیزی شبیه این برای من رخ داد،آن هم درست زمانی که من اصلا از این فرضیه ها با خبر نبودم و در واقع بعدها با مطالعاتی که داشتم،متوجه این شباهت شدم.من هم عبور کردم اما از وجود یک انسان دیگر و نه ستاره ها(دلیلش رو نمی دانم!!!).