پوچی حسی هست که اکثر آدم ها درگیرش می شوند:گاهی به علت خلق پایین یا اتفاقات بد زندگی و گاهی به علت اندیشه کردن.....
همه ما از کودکی قبل از اینکه خودمون رو بهتر بشناسیم،عقایدی موروثی را یاد می گیریم،عقایدی که تمام مفهوم زندگی را برای ما، تعریف می کنه و باعث می شه که برخی از ما دچار احساس پوچی ناشی از اندیشه نشویم!!
( عقایدی که مقداریش حاصل اندیشه بوده و مقداریش هم حاصل خیالات ....)
یعنی یک عده ای که تونستند فکر کنند،تفکرات خود را موروثی به افرادی دادند که یا نمی توانند و یا نمی خواهند درباره زندگی خود، اندیشه کنند..!!
من أدیان و اعتقادات انسان ها رو به طور کل رد نمی کنم!
من فقط اعتقاد دارم اینها بسیاریش حاصل "اندیشیدن"یک نَفَر بوده و ما بقیه اش حاصل خیالات او(چرا که دانستن نسبی هست و نمی توان همه چیز را درست درک کرد....)
من به این باور دارم به جای اینکه ما اعتقادات رو از هم یاد بگیریم باید از هم "اندیشیدن "را یاد بگیریم!
و این را بپذیریم که در راه اندیشیدن بارها به پوچی خواهیم رسید و از خود و دنیا ناامید خواهیم شد.
و این را هم بدانیم که غریزه ما همیشه به سمت امید گرایش داره و ما را بارها از پوچی نجات خواهد داد.
من ایمان دارم تنها با رشد علم (در تمام زمینه ها) و گرایش به هم زیستی( دوستی-رعایت کردن حریم انسان ها و پیدا کردن روان و رفتار درست) و جایگزین کردن هر چیز را که نمی فهمیم با امید و اطمینان به طبیعت، می توانیم مسیر درستی رو بریم و اصالتی بهتر را برای خود بسازیم!