با اینکه بعد از عبورم از وجود او،یک کم درباره "جفت روحی"و "روح های دوقلو"اطلاعات کسب کردم.اما اصلا نمی دانم اینها وجود دارد یا ساخته ذهن بشر است به منظور نشان دادن راهی به سوی"خود"و نظری ندارم!!!برای درک "بی شکلی"،مجبور هستم به هیچ چیز شکلی ندهم.اما به یقین می دانم چیزی از من و از او،این راه را باز کرد.حتما هر دو آماده بودیم و دلیلی داشت.می خواهم درخواست خودخواهانه من را اگر خواست،بپذیرد(هر چند مطمئن نیستم این درخواستم،درست باشد) و باورم کند (تا از او عبور کنم).او هرکجا و هر جور دوست دارد و درست است،زندگی کند اما اگر خواست باور کند لحظه ای،کسی از او عبور کرد و شاید هم باز در حال عبور باشد(ناخودآگاهانه) و بعد از مرگ نیز ممکن است، عبور کند!
او می تواند این عبور را بپذیرد یا نه و آزاد هست.دلم می خواهد به خودش نزدیک شود و اگر دانست که این خواسته ام حق است،این" راه "را از درونش برایم باز نگه دارد ،آنگونه که درست می داند:ناخودآگاهانه یا آگاهانه در ذهنش(من فقط خواهان حقم،چون عبورم حق بود).
یک انسان معمولی تنها نوعی از زندگی را می طلبد که در آن منطق و عدالت وجود داشته باشد.همان انسان معمولی می تواند گاه گاهی در میان اشتباهاتش،عبوری اینگونه هم داشته باشد.
من همان انسان معمولی هستم که می خوام تا آخر حیاتم در این دنیا و بعد از این دنیا،این عبور را داشته باشد،اما نمی دانم به کمکش احتیاج دارم یا نه؟!!!ولی درخواست می کنم،چون شاید احتیاج داشته باشم..