بیدار شودیم
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۶ ق.ظ
گاهی به مردم شهر می نگرم و گریه می کنم/من خودم،خودم را خواب کرده بودم؟!یا زندگی؟!/می دانی خواب دیدم:قصه گو همه را خواب کرد/و ما هم به خواب رفتیم/قصه گو ناگه مرا،کنایه ای زد وبیدار کرد/تو را کنایه ای زد و بیدار کرد/ما که بیدار شدیم ،هنوز تمام شهر در خواب بود!!!..../دوست بیدار من،می شود در میان این خفتگان،دست مرا بگیری؟!/مثل دست دوستی که در میان غریبه ها،آدم را آرام می کند.....
- ۹۵/۰۴/۱۳