اینجا را دوست دارم،چرا که اینجا خود خودمم
اینجا را دوست دارم و می خواهم همین جا بمانم آخر در اینجا خودمم،خود خودم!!!اینجا کسی من رو نمی شناسد جز تو و"ذات اصیل".اینجا می توانم بی پرده و بی ترس از قضاوت ها و بی هیچ برداشت غلطی،سخن گویم.اینجا،جایی هست که می توانی حقیقتم را ببینی.حقیقی که در حالت چهره ام پنهان هست.اینجا،می توانی اوج خواسته هایم را بدانی،اوج خواسته هایم!!!!اینجا می توانی مرا عیان بیابی،آری عیان!!!آنقدر عیان که هیچ کس من را تا این حد ندیده است.اینجا می توانی دوست داشتنم را لمس کنی.کاش می شد من هم تو را عیان ببینم،خود خودت را!!!کاش من،تو را طوری بشناسم که هیچ کس نشناسد.من در سکوت شاید هزاران بار می بینم و می شنومت،اما نه خود،خودت را!!!همیشه پشت ترس ها و قضاوت ها پنهان بودی.جایی که تو پشت ترس و تردید پنهان باشی شبیه جایی است که من پشت ترس و تردیدهایم پنهان هستم،جایی که فقط می توان آشفتگی را دید.....می دانی به چه می اندیشم به ترس ها!!!چیزی که مانع ملاقات انسان ها با خودشان شده،ما برای هر چیز اعتماد به نفس داریم جز در رو در رو شدن با خودمان!!!چرا که ما آنقدر بی نقص می یابیمش که خود را لایق آن نمی دانیم.....
- ۹۵/۰۳/۱۶