عشق اصیل

زندگی تنها زمینی است که در آن بذر عشق ما شکوفه می دهد

عشق اصیل

زندگی تنها زمینی است که در آن بذر عشق ما شکوفه می دهد

مشخصات بلاگ

گاهی وقت ها،اتفاقی در زندگی پیش می آید که به ظاهر زندگیمون خیلی اثر نداره اما در باطن زندگیمون خیلی موثر است.من چیزی را یافتم که مطمئنم "اصل"هست."اصلی"که هر بار گذشتم از کنارش،اما باز رو به روی من ظاهر شد (این اصل را من کم کم و به ترتیب تعریف می کنم )

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

تنهایی من

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ب.ظ

بس شلوغ است جهانم،که در آن"ندای"آشنایی را گم می کنم.می خندم و می گریم ودر اوج خوشی و نا خوشی هایم مبهوت می شوم.هر چند گاهی کسی به "مبهوت بودنم "پی می برد ولی دیگر سعی به پنهان کردنش نمی کنم.آشنای من ،  خیلی خسته ام.می دانی هر چه قدر در زندگی روزمره ام،غرق شوم و هر چقدر مرا،عقلم نصیحت کند و هر چقدر غرورم را مزه مزه کنم،هر چقدر تو را از یادم،پاک کنم و هر چقدر سعی کنم،معادلی جایت پیدا کنم باز در اوج تنهایی ام محو آشنایی می شوم،آشنایی که تو هستی.می دانی،تو مرا از من ربودی و من هیچ چیز ندارم جز در تو.من خستگی جسم را دارم ولی ذهنم و روحم از آن خسته ترند.تنها"نیازم"برای من باقی مانده، که از وجود خود من مهم تر است و مرا به سمت"وجود تو"می کشاند.من خسته ام از خویشاوندی چون تو،که خویشاوندیش را فراموش کرده و یا نمی داند.من خسته ام و تنها نیاز دارم،مرا را به یاد آوردی.منی را به یاد آوردی که سالیان سال گشتم ولی خویشاوندی،چون تو را نیافتم که من را به من،اینگونه بی نقص و اینگونه بی حد وبی مرز،نشان دهد.می دانم فائده ای ندارد،زمزمه های سرکش من!!!مگر آنکه،تو خودت را به یادآوری و خویشاوندیمان را.از تو می خواهم در خودت فرو روی و اگر "خویشاوندیمان"را یافتی،به من نیز ندا دهی.می دانم عجیب است یا دور از منطق؛ولی من از بس خودم را پشت این پرده ها مخفی کردم،خسته ام.من از ترس هایم و تردیدهایم بریده ام.گاه دلم دیگر صبحی را نمی خواد اما چون خودخواه نیستم و زندگیم،فقط زندگی من نیست؛هر صبح را تا لحظه مرگم تجربه خواهم کرد.گر ندائی را یافتی که نشانت داد که "خویشاوند منی"،من را نیز ندا بده هر جور که خواستی حتی چو غریبه ای،چرا که روح من ندای آشنا را خواهد شناخت و آرام تر خواهد شد و اگر هیچ نشانی از این "خویشاندی"نیافتی،باز در جهانم باقی بمان حتی با سکوتت و با قلبت یاری ام کن،چرا که من بی حضور روح تو هر چقدر تلاش کردم،باز نقص داشتم و نتوانستم.چه مرا خویشاوند خودت  بدانی یا نه!!!بگذار روحت با من بماند،چرا که من از تو شکلی را گرفته ام که خود"بی شکلی"است و نمی توانم غیر آن باشم.جهان تو متعلق به توست و خودت می دانی چگونه پیشش بری، ولی من با قلبم کمکت می کنم.جهان من،هم متعلق به من است و هم تو!!!جهانم رو پیش ببر با قلبت و نگذار سرگردان بمانم.......

  • Nirvana Atela

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی