پویایی
پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۹ ب.ظ
پویایی طبیعت الان برای من معادل یک واژه ای شده که اخیرا بهش اعتقاد پیدا کرده بودم،"خدای او"(نوشته٩٤ به عنوان:خدا)
و هم زیستی برای من معادل جنبه هایی از "تلنگر"شده....
راستی در نگاه انسانی که روح برایش ،برابرجسم باشد و "خدای او" برایش معادل پویایی طبیعت و هم زیستی هم معادل "تلنگرها".... و هر چه درباره خود و اطرافش باور داشته معادل افسانه ها(الهه های باستانی......) باشد،چه انگیزه واقعی برای زیستن وجود خواهد داشت؟!!و یا درست تر؛این انسان چه انگیزه اصلی را (به جز نفع خود در اکنون...)باید برای خودش بسازد؟!!!
پاسخ این سوال برای من یک بن بست بزرگ محسوب میشه...!!چون هر انگیزه ای که من پیدا می کنم بیشتر به نفع طبیعت هست (حتی خود من...)[اگرچه مفهوم زندگی عمیق هست(برای طبیعت)ولی برای من سطحی شده و این طرز نگاه من به شدت من رو به سمت پوچی کشانده!]
- ۹۵/۱۱/۱۴