تحفه حیات
جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۰۸ ب.ظ
من از دل حیات
زندگی را خواهم یافت!!
زندگی قاعده هایی داشت
همان قانون هایی که ساده بود
ساده!!!
و
ساده!!
آنقدر ،که من هیچ می پنداشتمش!
یادم هست
حیات،یک روز
قاعده های زندگی را اینگونه نشانم داد
"آغاز شیرینش
آشتی خورشید با آسمانش، بود
و پایان آرامش
دوختن ستاره بر پارچه شب نمایش،بود"
دقیقا یادم نیست که آن یک روز
زندگی چند ساله بود؟!
٢٠یا٤٠یا٨٠.....
اما هر چه بود
بودن هر روزه اش،این طور یگانه بود!
حیات از روز تولدم به من تحفه ای داد
پیرهنی از جنس "اعتماد"
که تا ترس و تردید و غم را
از قامتم بیرون کشیدم
بر قلب من اندازه شد
من یقین دارم
در همین حوالی
به رنگ این قاعده ها
با این تحفه حیات
زندگی را خواهم یافت!!
- ۹۵/۱۰/۰۳